جنگِ احتمالی و عملکرد ما
- by مسعود نجاتی
-
in articles
-
Hits: 2668
جنگِ احتمالی و عملکرد ما
امروزه از هر سو شاهد شعارهایی در راستای مخالفت با جنگ هستیم. ولی آیا به زبان راندن این شعار از طرف ما به سود یا زیان چه کس یا کسانی خواهد بود؟ چه کسانی طرفدار جنگ و چه کسانی مخالفند؟ ریشۀ مخالفت با جنگ در راستای اهداف چه کسانی است؟
پاسخ یابی به پرسش هایی این چنینی مستلزم نگاهی پژوهشی و به دور از پیش داوری و یا دخالت دادنِ خواست و امیال خود است. برای مثال, نمی توان مخالف اشغال سرزمینی توسط اسرائیل بود و همزمان در برابر اشغال کریمه توسط روسیه, سکوت اختیار کرد. نمی توان نقشِ جنگ طلبیِ رژیم اسلامی در سرزمین هایی چون یمن, عراق و سوریه را نادیده, و دخالت امریکا را برای حفظ منافع خود, به معنی جنگ افروزی دانست.
این نوع رفتار و یا داوری تنها در محیط های اجرایی صورت می گیرد و باید به یاد داشت که هرگونه عملکردی در محیطِ اجرایی, ریشه در نوعی هدف سیاسیِ از پیش تعیین شده دارد. سیاستی که توسط قدرتمندانِ در عرصۀ بین الملل اعمال میشود.
دوری از شعارهایی که از طرف ارتجاع سرخ و سیاه دیکته می شود, ما را از تبدیل شدن به وسیله ای در دست سیاستمداران, در امان می دارد. ولی در عین حال بدان معنا نیست که سکوت اختیار کنیم و با بی تفاوتی و سکوتِ خود در برابر موضوع های روز, تائید کنندۀ هر رفتاری از سوی حکومت ها باشیم. بلکه باید با تشخیص اهدافِ پشت هر شعار, خبر, نوشته و یا تبلیغی, بهترین نوع واکنش و رفتار را انتخاب و مسئولیت خود را در برابر انسان ها و به ویژه میهن خود ایفا نماییم.
چه کسانی جنگ افروزند؟ کسانی که در چهار دهه با اشغال سفارت خانه, لگد مال کردن پرچم, شعار مرگ بر امریکا و نوشتنِ شعارهای مبنی بر نابودی اسرائیل بر موشک های خود, و یا کشورهایی که در برابر اینگونه شرارت ها از خود عکس العمل نشان می دهند؟ عملکرد کدامیک عقلانی است؟ حکومت جمهوری اسلامی که همواره تحریک کننده است, یا حکومت امریکا که تحریکاتِ جاهلانِ حکومت اسلامی را بهترین وسیله و دست آویز برای کسب منافع اش میداند؟ کدامیک خیانتکار است؟ رئیس جمهورسابقِ امریکا کارتر, و یا خمینی و نادان هایی که در راستای حفظ منافع کارترها عمل کرده و می کنند؟
شوربختانه فرهنگ جاری در ایرانِ امروزی یا بهتر بگویم, فرهنگ چند قرن گذشتۀ مان, از ما انسانهایی بی اراده, مرید و خواستار چوپان, ساخته است. خواستار چوپانی هستیم که آب و علفی که به ما می دهد را نشانۀ مهربانی و خوب بودنِ او می دانیم, بدون آنکه بدانیم هدف چوپان برای کشتن مان در مراسم مذهبی است.
آیا ترامپ و یا حکومتگران اسلامی همان چوپانانِ به ظاهر مهربان نیستند؟ آیا بی تفاوتی مان سبب قربانی شدن بدست آنان نخواهد شد؟ بی تفاوتی یا طرفداری ازیکی بر علیه دیگری, به سود کدام چوپان است؟ چه باید کرد که در عین حالی که بی تفاوت نیستیم, عملکردمان در راستای منافع خود, هموطنان و کشورمان باشد؟
کوشش برای بدست آوردن و حفظ منافع, عملی اخلاقی و مخالفت با سیاستمدارانی که بر ضد منافع ملی ما عمل می کنند, حرکتی عقلانی است. ولی نمی توان تنها با بیانِ مخالفت با سیاستمداران, در انتظار بهتر شدن اوضاع اجتماعی, فرهنگی و سیاسی بود, بلکه می توان با کوشش و بهره گیری از شرایطِ موجود و با حداقل هزینه گام برداشت.
ترامپ, برای کسب منافع کشورش, حکومت جهل و جنایت اسلامی را در ضعیف ترین موقعیت خود قرار داده است. این شرایط می تواند بهترین فرصت برای کسب منافع ملی و سرنگونی حکومتِ اسلامی باشد, حکومتی که بسیار مخرب و خطرناکتر از هر دشمن خارجی است.
همانگونه که نادانی ما در سال پنجاه و هفت, سبب فرو رفتن چند نسل در منجلاب کنونی شد, بی تفاوتی امروزما نیز تیره روزی بیشتری را برای میهن و نسل های آینده به دنبال خواهد داشت.
بی تفاوتی و به انتظار منجی بودن, همان تابع فرهنگ رَمه بودن و به انتظار قربانی شدن توسط یکی از چوپانان مهربان است!
مکن خو به پُر خُفتن اندر نَهفت که با کاهلی خواب و شب هست جُفت (اسدی)
مسعود نجاتی. چهارم جون ۲۰۱۹